MITM

وبلاگ دانشجویان رشته مدیریت فن آوری اطلاعات مدیریت صنعتی تبریز

MITM

وبلاگ دانشجویان رشته مدیریت فن آوری اطلاعات مدیریت صنعتی تبریز

تفاوت بین باور و نگرش چیست؟

نگرش (Attitude) و باور (Belief) دو واژه یا بهتر است بگویم دو متغیری هستند که نه تنها معنای جنرال و عمومی در بین افراد جامعه دارند، بلکه بخاطر تعاریف تخصصی که برای آنها در ترمینولوژی علم روانشناسی درنظر گرفته شده است از پر کاربرد ترین واژه های کلیدی در مقالات و پژوهش های مرتبط با آن بخشی از روانشناسی که مرتبط با علوم رفتاری (Behavioral studies) است می باشند و این نوع مطالعات از شایعترین پژوهشهای مالتی دیسیپلیناری است که شاخه های متعددی از علوم را در بر میگیرد منجمله: علوم روانشناسی، علوم پزشکی، توسعه بهداشت، علوم مدیریت، علوم فن آوری اطلاعات و ارتباطات، تجارت الکترونیک، بانکداری، بازاریابی و مارکتینگ، علوم ورزشی، و .... و تقریبا هرپژوهشگری که بخواهد به عوامل موثر(Predicting factors, explaining factors) در تصمیم (Intention) به بروز یک رفتار (Behavior) بپردازد، و یا اگر به زبان Research Methodology و آمار بخواهیم بگوییم، قصد داشته باشد سهم متغیرهای Predictor در Explain کردن واریانس در متغیر Outcome که هردو متغیر از عوامل روانشناختی باشند را محاسبه کند، ازاین نوع مطالعات استفاده می کند.

سوال:آیا می توان باورها را که خود جزئی از نگرش است با خود نگرش مقایسه کرد مثال:بررسی رابطه باورهای فرهنگی با نگرش نسبت به ... و اصولا تفاوت باور با نگرش در چیست؟


پاسخ:
نگرش یا Attitude یعنی ارزیابی عمومی شما از یک رفتار یا یک واقعیت یا یک چیز. مثلا نگرش شما نسبت به پول دادن به متکدیان خیابانی ممکن است این باشد که شما این عمل را عملی با ارزش بدانید و یا دیگری ممکن است این عمل را عملی بی ارزش بداند.

ولی سوال این است که چه چیزی این نگرش ها را شکل می دهد و می سازد؟
چطور شده است که یک نفر نگرش منفی نسبت به یک عمل دارد و فرد دیگری نگرش مثبت به آن عمل دارد؟

پاسخ این است: باور ( Belief )
یعنی این باورهای ما هستند که باعث شکل گیری نگرش ما نسبت به یک موضوع می گردند. 

اگر شما مثلا باور داشته باشید که پول دادن به متکدیان باعث زشت شدن چهره شهر می شود، این باور می تواند در ایجاد نگرش منفی در شمانسبت به پول دادن به متکدیان موثر باشد.
برعکس، اگر شما باور داشته باشید که پول دادن به متکدیان باعث حل مشکل یک عده بدبخت می شود، بنابراین این باور ممکن است باعث ایجاد نگرش مثبت در شمانسبت به پول دادن به متکدیان بشود.

از نظر تئوریک، کسی که بیشتر از همه به ارتباطات بین باورها و نگرش ها پرداخته است، آقای آیزن Ajzen و خالق تئوری مشهور رفتار برنامه ریزی شده (Theory of Planned Behavior=TPB) است. در این تئوری یک متغیر وابسته داریم به نام تصمیم یا Intention ، که این متغیر خود باعث بروز رفتار یا Behavior می شود. هر کس برای اینکه به کاری مبادرت ورزد لازم است که ابتدا تصمیم به انجام آن کار بگیرد.

خود این متغیر تصمیم، در تئوری رفتار برنامه ریزی شده یک متغیر وابسته یا Outcome Variable است که واریانس آن توسط سه متغیر مستقل یا Predictor به نامهای Attitude  و Subjective Norm و Perceived Behavioral Control توضیح داده می شود.

حالا هر کدام از این سه متغیر مستقل، خودشان توسط متغیرهای مستقل دیگری شکل می گیرند که در این قسمت از مدل، هر یک از سه متغیر مستقل نام برده شده در بالا خودشان در شکل یک متغیر وابسته ظاهر می شوند.

در همان مثال مورد بحث در سوال دوستمان، به رابطه نگرش و باور ها می پردازیم. در اینجا نگرش یک متغیروابسته ای است که توسط دو متغیر دیگر ( البته در تئوری tpb توسط دو متغیر و درتئوریهای دیگر توسط چند متغیر دیگر) شکل می گیرد که همانطور که در مثال فوق الذکر بیان شد، یکی از این دو متغیر مستقل متغیری است به اسم باورهای رفتاری و یا Behavioral Beliefs  . متغیر دوم در این مدل، متغیری است به اسم Outcome Evaluation.

درمثال مربوط به کمک مالی به متکدیان، هر چقدر که یک باور مشخص در ذهن یک فرد از قدرت بیشتری برخوردار باشد( یعنی نمره ای که بر اساس شاخص های Likert  به آن باور می دهیم ضربدر نمره ای که باز هم بر اساس همین شاخص لیکرت به قدرت هر باور یا همان Outcome Evaluation می دهیم ) ، آن باور سهم بیشتری در شکل گیری نگرش یا Attitude نسبت به رفتار یا Behavior مورد نظر دارد.

بنابراین اگر مثلا شایعترین باورهای شکل دهند نگرش نسبت به کمک مالی به متکدیان شامل مثلا چهار باور باشد، هر یک از این باورها قدرت مشخصی دارد و نهایتا یکی از آنها قویترین نقش را در شکل گیری نگرش نسبت به این رفتار دارد که در مثال بالا یکی از باورهای  مورد اشاره، باور داشتن به این بود که پول دادن به متکدیان باعث رفع مشکلات زندگی این بدبخت ها می شود. درمورد همین باور، اینکه ما چقدر دوست داشته باشیم که اصلا مشکلات زندگی این گروه رفع شود، به متغیر Outcome Evaluation اشاره می کند.

بنابراین حاصلضرب عددی این دو متغیر می تواند شکل دهنده بخشی از نگرش ما نسبت به رفتار مورد نظر باشد و البته دراین زمینه باورهای متعددی نقش دارند.

یکی از نکاتی که مکررا در مقالات و بویژه در مقالاتی که توسط کسانی که عملا در رشته دیگری بجز علوم رفتاری تجربه یا تخصص داشته باشند مشاهده می شود این است که عمده این مقالات و حتی پایان نامه های دانشجویی، وقتی که به پرسشنامه ها و جدول متغیرهای آنها نگاه می کنیم مشاهده می شود که پژوهشگر محترم اصلا همه این متغیر ها را با هم قاطی کرده و همه را یک کاسه کرده است.

بارها مشاهده کرده ام که مثلا یک نفر آمده و در پژوهشی تحت عنوان بررسی نگرش نسبت به موضوع ایکس، ده سوال در پرسشنامه وارد کرده است که این ده سوال را بعنوان نمره نگرش فرد درنظر گرفته است. حالا به سوالات که نگاه  می کنیم می بینیم نصفی از این سوالات مرتبط با نگرش هست و تعدادی دیگر مرتبط با باور است و تعدادی دیگر اصلا مرتبط با یک متغیر رفتاری دیگر است و حتی دیده ام که سوالات مرتبط با اندازه گیری متغیر Intention نیز در همین بخش و زیر نام متغیری به نام نگرش گنجانده شده است. و عجیب تر از همه هم آن است که این مقالات توانسته از سد داوران مقالات جورنالها نیز گذشته و اجازه انتشار پیداکند.


یک قدم به جلوتر:

آنالیز های آماری مورد استفاده در ارتباط بین متغیر Attitude و متغیر Beleif:

در اینجا ممکن است پژوهشگرانی که یکی از بخش های مطالعه شان درارتباط با متغیرهای باورهای رفتاری و نگرش باشد سوال کنند که چه آنالیزهای آماری برای ارتباط بین این دو متغیر لازم است انجام شود؟

پاسخ:

لازم است که یک مدل طراحی شود که در این مدل، متغیر نگرش متغیر وابسته ما باشد و به تعداد باورهای رفتاری مورد مطالعه نیز متغیر های مستقل داشته باشیم. 

البته این مدل درصورتی است که بر اساس تئوری رفتار برنامه ریزی شده بخواهیم کار بکنیم. درصورتی که سایر مدلها مد نظر باشد، متغیرهای ما قدری تفاوت دارد.

ابتدا متناظر با هر متغیر مستقل نیز یک متغیر از نوع Outcome Evaluation تعریف می کنیم.


حالاستونهای اصلی  Conceptual framework ما با مشخص شدن متغیرهای اصلی مورد مطالعه کامل شده است. منتهی نمی دانیم که در این مدل، هر کدام از این متغیرهای مستقل چه سهمی در پیش بینی کردن متغیر اتیتیود و یا بهتر بگویم در شکل دادن متغیر اتیتیود دارند.

برای اینکار باید آنالیزهای مختلفی را درنظر گرفت که شایعترین و حداقل آنالیزهای لازم شامل موارد زیر است:

1- Zero Order Corelational analysis

2- partial Corelation

3- Standard Multiple Regrerssion Analysis

4- در صورتی که ( دراکثر موارد ) متغیرهای زمینه ای هم در میان باشند، انجام Hierarchical Multiple Regression Analysis ضروری است ( تقریبا در تمام موارد ).

5- بسته به نوع هایپوتزها و Specific Objective هایی که در نظر پژوهشگر وجود دارد، و بنابراین درصورتی که ایشان Research Design خود را از نوع دیگری انتخاب کرده باشند ممکن است آنالیزهای دیگری نیز به این جمع افزوده شود و یا از آن حذف شود.


نویسنده دکتر مهرداد جلالیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد