در اوج پیروزی

موضوع اصلی کتاب اهمیت و ویژگیهای " گروه " و "کار گروهی " است . کلیدهای موفقیت گروه ، در قالب داستانی شیوا با اخراج شخصی از محیط کارش ، آغاز می گردد .

اخراج کسی که علیرغم مولد بودن و خلاقیت در حوزه های فردی ، تذکرات کار فرمای خود ، جهت " ضرورت ایجاد تغییر در خود " را نادیده انگاشت و موضوعاتِ " ارتباط کاری " و تعامل با دیگران و کار گروهی را جدی نمی گرفت . کارفرما به او گفته بود : (( تولید فردی مهم نیست . نکته ی مهم این است که شما عملکرد گروهی مناسبی ندارید . درست است که من به تولید کنندگان خوبی نیاز دارم ، ولی آنهایی را که بازیکن های گروهی خوبی هم باشند . ))

ز ویژگیهای بارز افراد خود محور یا فرد محور ، کنترل همه چیز و عدم اعتماد به سایرین است . کارفرما معتقد بود یک ستاره ، یا بازیکن خوب یا تولید کننده خلاق و ستاره می بایست دو ویژگی داشته باشد . اینکه دارای تولید شخصی زیادی باشد ( خلاقیت ) و دوم اینکه باید شرایطی را فراهم کند که بقیه ی اعضاء یا گروهش نیز ، آفریننده تر شوند .

پس " توانایی های شخصی " و اعتقاد و رویکرد " من می توانم این کار را بکنم " ، شرط لازم و کافی برای اعضاء یک گروه نمی تواند باشد . در این صورت ، نا کامیهای گروهی ، همواره به دیگران و شرایط ، نسبت داده می شود . هیچ عضوی از گروه مسئولیت شکست ( یا قسمتی از آنرا ) نمی پذیرد . اعضاء یک گروه باید درک کنند که نتیجه همکاری آنها بیش از مجموع چیزی است که هر یک با صد در صد فعالیت خود به دست می آورند . یک مربی می بایست ضرورت همکاری گروهی و در خدمت گروه بودن را ، به اعضاء تعلیم دهد . این یکی از اساسی ترین وظائف یک سرگروه است . سرگروه یا مربی ، البته نباید این ضرب المثل را فراموش کند که : آدم ، چیزهایی را که خودش ، بیش از هر چیز دیگر ، نیاز به یاد گرفتن آن دارد ، آموزش می دهد !

یک مربی یا سرگروه ، می بایست در جهت افزایش توانمندی اعضاء ( مهارتها ) اقدام نماید . تعلیم کار گروهی و حرکت گروهی در راستای هدف خاص ( آرمان گروه ) نیز از نکاتی است که سرگروه می بایست بر آنها تأکید ورزد . ( هماهنگی )

در یک گروه موفق ، سهم اصلی را سرگروه نمی برد .ستاره گروه نیز عامل اصلی توفیق گروهی قلمداد نمی شود . در این گروه هر کسی در جایگاه خود ، مفید و مددکار است و توفیق گروهی است نه موفقیت شخصی .

دانلود