لطیفه برای کلاس مهندس فتوحی

مرد خودپسندی بالای سرکشاورزی ایستاده بود و کارکردنش را نگاه می کرد.
مرد با غرور گفت: « بکار، بکار، که هر چه بکاری ما می خوریم.»
کشاورز گفت: «یونجه می کارم»

یارو رو داشتن میبردن اتاق عمل. ازش میپرسن:همراه داری؟ میگه: آره دارم خاموشش کردم!!!

پدر، پسر تنبلش را میبره کوهنوردی بعداز اینکه میرسند به اون بالای کوه باباهه به پسرش می گه بیا ببین از این بالا اون پایین چقدر زیباست
پسره میگه بابا من که از اول گفتم همون پایین بمونیم و بالا نیاییم!

به یک اسکلت میگن یه دروغ شاخ دار بگو.
می گه: توپولویم توپولو! صورتم مثل هلو!

طرف توی یه مانور از هواپیما با چتر میپره پایین چترش باز نمیشه ،
میگه : خب خدا رو شکر که این فقط یه مانوره !!!

دیوانه اولی: من وقتی رو کله ام وامیستم خون توی سرم جمع میشه،
ولی وقتی روی پاهام وامیستم، خون تو پاهم جمع نمی شه، می دونی چرا اینجوریه؟
دیوانه دومی: خوب معلومه، چون پاهات مثل کله ات تو خالی نیستند!!!

از حیف نان می پرسن یه موجود نام ببر… می گه یخ. می گن یخ که موجود نیست. می گه هست، چون همه جا نوشته یخ موجود است!…

یه بنده خدایی میگه: من دو بار ازدواج کردم هر دو بار هم بد شانسی آوردم, همسر اولم ترکم کرد دومی ترکم نمی کنه!!!!

حیف نان زنش دو قلو می زاد به دکتره میگه: دکتر ارزون حساب کن جفتشو ببرم!!!

قوانین دیدن فوتبال
نکته های با مزه وحکمت آموز
اگه همه ی بازی رو ببینین, ۰-۰ میشه!
اگه بازی رو نبینی, بالای ۲ گل داره
اگه وسطش بری دستشویی, همون لحظه گل میزنن